براهنگ (دیارعشق)

براهنگ (دیارعشق)

اﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭﻋﺼﺮﻣﻌﺮﺍﺝ ﭘﻮﻻﺩﻭﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻓﻠﺰﺍﺕ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﮔﻮﻥ ﻋﺼﺮﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﻄﺢ ﺳﯿﻤﺎﻧﯽ ﻗﺮﻥ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺘﺖ ﺭﺍﮔﻢ ﻧﮑﻨﯽ (ﻋﻠﯽ ﺯﺍﺭﻋﯽ)
براهنگ (دیارعشق)

براهنگ (دیارعشق)

اﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭﻋﺼﺮﻣﻌﺮﺍﺝ ﭘﻮﻻﺩﻭﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻓﻠﺰﺍﺕ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﮔﻮﻥ ﻋﺼﺮﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﻄﺢ ﺳﯿﻤﺎﻧﯽ ﻗﺮﻥ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺘﺖ ﺭﺍﮔﻢ ﻧﮑﻨﯽ (ﻋﻠﯽ ﺯﺍﺭﻋﯽ)

بشاگرد و لردکرزن

لردکرزن سیاستمدار وخاورشناس و وزیرامورخارجه انگلیس که از سال 1900تا1905میلادی نایب السلطنه انگلیس در هندوستان بوده،در کتاب ایران و قضیه ی ایران درباره بشاگردمیگوید:

در جنوب شرق بمپور و شمال جاسک ناحیه بشاگرد واقع است که اطلاع کافی راجع به آنها در دست نیست . شهر عمده آن انگوران است .این ناحیه خیلی عقب افتاده و نامساعدشامل تپه های سخت و ناهموار و گاهی صخره هایی با آبشار است. در اخبار بازگشت اسکندر از هند آمده است که این فاتح در جنوب مکران آنجا که از دریا فاصله گرفت به ناحیه بشاگرد وارد شد و خرابیهای زیادی از خود به جای گذاشت.


جاسک در گذر زمان اثر احمد سایبانی

سابقه تاریخی بشاگرد

در زمان حکومت سلسله اشکانی و ساسانی بشاگرد جزو منطقه گدروزیا (Gedrosines) و مکران بوده و در تحقیقات لسترنج در کتاب سرزمین خلافت های شرقی جزو مرزهای کرمان نشان داده شده است. در ابتدای قرن حاضر بشاگرد جزو بلوچستان به حساب آمده اما هنری فیلد مردم شناس مشهور ،بشاکرد را جزو ایالت کرمان دانسته و میگوید:ایالت کرمان به چند ناحیه تقسیم شده بود که مهمترین آن عبارت بود از:جیرفت،رودبار و بشاجرد.البته در حال حاضر بشاگرد در استان هرمزگان قرار دارد.


جاسک در گذر زمان اثر احمد سایبانی

علت نام گذاری بشاگرد

در کتب تاریخی بشاگرد را به صورت بشکارد،باشکرد،باشجرد،بشگرد و بشاگرد نوشته اند اما این که وجه تسمیه ی آن چیست به درستی معلوم نیست.در لهجه ی محلی معمولا آن را بشکرد و مردم آن را بشکردی مینامند.

در لغت نامه ی دهخدا در تعریف بشاگرد آمده است : بشاگرد از "بش "به معنی یال و گردن اسب است،"بش "با ریشه هندی در پهلوی "وش "و در اوستا "ویش "به معنی زهر به کار رفته است.در برهان قاطع "بش"(به ضم اول)کاکل آدمی و موی گردن و یال اسب است وزراعتی را گویند که با آب باران حاصل شود.

در بشاگرد نیز هر چند زمین مسطح رزاعتی بسیار ناچیز است اما بعید نیست که یک وجه تسمیه آن به بش (زراعت دیم) و بشکار(کسی که زراعت دیم دارد) ارتباط دارد.

در زبان بعضی از مناطق بشاگرد "بش" به معنی باران های تابستانه نیز به کار میرود و کرت و کرد به معنی منطقه کاربرد دارد.

از آنجایی که بشاگرد تابستان ها ی پربارانی داشته و دارد به احتمال زیاد بشاگرد به معنی شهر یا منطقه باران های تابستانی باشد.

با دخل و تصرف از کتاب جاسک در گذر زمان اثر احمد سایبانی


بشاگرد در فارسنامه ی ناصری

بشاگرد نام محلی است از گرمسیرات فارس میانه ،جنوب و مشرق شیراز؛درازای آن از مارز تا منوجان نزدیک به سی فرسخ ،پهنای آن از منوجان تا کوه شهری ده فرسخ محدود است . از جانب مشرق و شمال به گرمسیرات کرمان و بلوچستان و از مغرب به بلوک رودان و احمدی و نواحی بندرعباس و از جنوب باز به بلوچستان محدود است؛ آبادی این بلوک با این وسعت عرض و طول  بسیار کم است.


برگرفته از کتاب جاسک در گذر زمان اثر احمد سایبانی

بشاگرد در فرهنگ جغرافیایی ایران

بشاگرد نام یکی از دهستان های نه گانه بخش کهنوج جیرفت است این دهستان در جنوب شهرستان جیرفت واقع شده و از شمال محدود است به کوه های مارز (MARZ)،از خاور به دهستان فتوج،از جنوب به دهستان جاسک و از باختر به دهستان سیریک.


برگرفته از کتاب جاسک در گذر زمان اثر احمد سایبانی