و امروزعصررجحان زر و سیم بر انسانیت آزادگی،عصری که در ورای قرن ها با
احوالی نابسامان و مشوش بابازی بشر به اصطلاح متمدن معاصر به عنوان صفحه ای
از تاریخ روی پرده اجراست.
عصری که عده ای زیر نقاب آزادی خواهان به شرافت وکمال و فرهنگ و انسانیت
انسان ها یورش برده و حیات حیوانی را سرلوحه ی زندگی انسان ها قرار داده و
با پیوند علم و شر و شعار حقوق بشر درپی تحمیل خواسته های نفسانی خود بر
مردم و دستیابی به امیال حیوانی خود هستند.
عصر فراموشی آرمان های راستین انسانی و به عاریت گرفتن صفات حیوانی...
آری همان عصردرندگی و درنده خویی،برهنگی و شهوت.
عصردلسوزی به فلان جاندار درحال انقراض در قله های قاف و کاف ونظاره انقراض نسل انسانها زیر رگبارتوپ و ترکش و سوءتغذیه.
عصرخواب کبک های سفیدپر و سربه زیربرف درحوالی سرزمین فکرهای بیدار.
عصرانگ های نابجا و ناحق به حامیان شرافت و کمال انسانی و منزوی کردن آنها.
و اسف بارتر ازهمه دیدن مردمی است که ازعلم و تمدن،فرهنگ و آزادی دم میزنند
اما زیر یوغ ظلم و ستم کمر خم کرده و مانند چهارپایان افسار به دست درخدمت
تحصیل غرایز وقیحانه آن ظالمان اند.
آری عصرغرق کردن انسانها در گرداب شهوات و سرگرم کردن آنها به امیال
حیوانی با هدف غفلت از انسانیت وکمال برای حصول اهداف شوم قدرت طلبانه
اشان.
و چه خوب است که ما مردم سرزمین فکرهای بیداردر این ظلمت مبهم باآگاهی و
روشن بینی هرکدام چراغ هدایتی برای گمراهان و فریادی برای بیداری خفتگان
باشیم و برای رهایی آرمان های انسانی اسیردرچنگال مرگ قدمی برداریم.
راستی این رهگذر که میگی ریعنی چی؟
یعنی تو دنیایی هستیم که در عرض یه چشم به هم زدن میگذره
اینو میگم که این موضوع یادم نره و زیادی سرگرم دنیا نشم
چه متن زیبایی
چرا به اسم خودت زدیش؟
عزیزم حاصل تراوش مخیله ی خودمه